[عمران و معماری] حوضچه آبگیر [زمین شناسی] حوضچه آبگیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتوی بچه، پتوی سبک و کوچک
صف خوشامد گویان، صف مستقبلین (که مهمانان از جلو آنها رد می شوند و به آنها معرفی می شوند)
دولت پذیرنده [علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که یک دیپلمات یا هیئت دیپلماتی را میپذیرد |||متـ . دولت میزبان 1 host state 1 ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] ایستگاه دریافت ایستگاهی که سیگنالها یا پیامهای رادیویی را دریاقت می کند.
وافر، سخی، روشن فکر، ازاده، زیاد، دارای سعه نظر، نظر بلند، جالب توجه، ازادی خواه، معتدل سایر معانی: وابسته به علوم انسانی، گشاده دست، سخاوتمند، دست و دل باز، دهشگر، فراوان، (تفسیر یا ترجمه) ...
پذیرش، قبول، برخورد، پذیرایی، مهمانی، دریافت سایر معانی: ضیافت، (رادیو و تلویزیون) دریافت صدا یا تصویر، گرفتن، صداگیری، تصویرگیری، وصول، قبولی، استقبال [برق و الکترونیک] دریافت ...
دولتی که یک دیپلمات یا هیئت دیپلماتی را میپذیرد |||متـ . دولت میزبان 1 host state 1 [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
یکی از ریلهای دو طرف درز اتصال که با توجه به جهت قراردادی عبور قطارها از خط، بعد از پسریل قرار میگیرد [حملونقل ریلی]