خواننده، قاری، کتاب قرائتی سایر معانی: قرائت کننده، (آموزش) کتاب قرائت، جنگ ادبی، مجموعه، کتاب درس، گلچین، ... خوان، (موسسه ی انتشاراتی - کسی که کتب پیشنهادی برای چاپ را می خواند و نظر می ده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] فایل خوان آکرویسات ( برای خواندن فایلهای pdf ) .
[کامپیوتر] نشانه خوان.
رمزینهخوان [رایانه و فنّاوری اطلاعات] روبشگری که نور لیزر بازتابیده از خطوط سیاه و سفید رمزینه را میخواند
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] پرتو گستر
کارتخوان [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی افزارۀ الکترونیکی که دادههای انواع افزارههای ذخیرهسازی حافظهای قابلحمل را میخواند و انتقال میدهد ...
کارت خوان [حسابداری] کارت خوان (کامپیوتر) [کامپیوتر] کارت خوان .
دخشه خوان [کامپیوتر] دخشه خوان، علامت خوان . [برق و الکترونیک] نویسه خوان وسیله ای که با پویش نویسه های چاپی یا دستنویس، رمزهای معادل آنها را برای استفاده در کامپیوتر یا سایر مدارهای پردازشگ ...
[برق و الکترونیک] رمز خوان وسیله ای برای قرائت رمز های چاپی، مغناطیسی، میله ای، پرتوزا وسایر علایم رمزی که روی محصولات، بسته بندیها و یا اجسام متحرک قرار داده می شوند.
[عمران و معماری] بتن پخش کن [زمین شناسی] بتن پخش کن
[کامپیوتر] خواننده دیسک
[کامپیوتر] اثر انگشت خوان