reader
معنی
سایر معانی: قرائت کننده، (آموزش) کتاب قرائت، جنگ ادبی، مجموعه، کتاب درس، گلچین، ... خوان، (موسسه ی انتشاراتی - کسی که کتب پیشنهادی برای چاپ را می خواند و نظر می دهد) ارزیاب متن، (دستگاه خواندن داده ها) خوانشگر، (مخفف: proof reader) غلطگیر، مصحح، لغزش گیر، (شرکت برق یا گاز و غیره) خواننده ی کنتور (meter reader هم می گویند)، (انگلیس) دانشیار، دستیار استاد (که اوراق امتحانی را به جای استاد ارزیابی می کند)، کف بین، فال گیر، غلط گیر
[سینما] دستگاه بازبینی (فیلم )
[کامپیوتر] خوانده، هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد .