امادگی برای پذیرش چیزی، حاضرقبولی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: lectern، بعدا پرسیده شود
[نساجی] نقشه خوانی
[نساجی] دستگاه سوزن های نقشه خوانی دابی
[برق و الکترونیک] نرخ قرائت تعداد نویسه ها، لغتها، میدانها یا بلوکهایی که قطعه قرائت وروی می تواند در واحد زمان، حس کند.
ایستگاه خواندن
دوباره تنظیم کردن، بازسامان کردن، دوباره سامان دادن، دوباره تعدیل [عمران و معماری] تجدید تعدیل [برق و الکترونیک] تنظیم دوباره
[کامپیوتر] مرا بخوان - فایلی که کاربر باید قبل از به کارگیری نرم افزار آن را بخواند . این فایل حاوی آخرین اطلاعات از سازنده و اصلاحات اساسی در کتابچه ی راهنما است .
اماده، حی و حاضر، فراهم، مهیا، موجود، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن سایر معانی: آماده، حاضر، تیار، روبراه، علاقمند، مشتاق، مایل، مستعد، کمربسته، میان بسته، در پی بهانه، در شرف، متمایل، من ...
(جامه) بخر و بپوش، پیش دوخته، دوخته، حاضر و آماده، بازاری، پیش پا افتاده، عادی
پول نقد، پولی که فی المجلس داده شود
[فوتبال] آماده باش دروازه بان برای دفع توپ