تعریف، تعیین سایر معانی: معنی، چم، تعیین (حدود چیزی)، شرح، بیان، توضیح، روشن سازی، شناسایی، شناسانش، (ضریب قدرت عدسی و عینک) قدرت، (عکس و غیره) میزان وضوح، میزان آشکاری، روشنی [سینما] کیفیت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفهوم، مفاد سایر معانی: علت وجودی، علت بقا علت وجودی
عقلانیت، معقولیت سایر معانی: خردپذیری، خردمندی، بخردی
حساسیت، احساس و درک، هش سایر معانی: سوهش پذیری، سوهشمندی، توانایی احساس، (معمولا جمع) احساسات، نازک طبعی، ظرافت طبع، زودرنجی