[آمار] خم تُنُک سازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاک سازی، تطهیر
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی سایر معانی: (رفتار و سخن و سبک) پیراستگی، پاکی، فرهیختگی، اصلاح، بهسازی، بهسامانی [سینما] پالایش [برق و الکترونیک] تصفیه، پالایش، ظرافت [ریاضیات] تظریف، ...