خوش صحبت، دهان گرم، سخنور، سخن پرداز (conversationist هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوش صحبت ,پرگو
سخنگو، گوینده، راوی، گوینده داستان سایر معانی: (کسی که داستانی را می گوید یا می نویسد) داستان سرا، داستان نویس، داستان گو، نقال، (رادیو و تلویزیون) گوینده [سینما] خلاصه داستان - راوی (گوینده ...
سخنگو، گوینده، حرف مفت زن، ناطق، ادم ناطق، اهل محاوره سایر معانی: ادم ناطق، ناطق، سخنگو [برق و الکترونیک] گوینده