روانمایه [روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، نیروی پویایی که در پس تمام فرایندهای روانی وجود دارد |||متـ . کارمایۀ ذهنی mental energy ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] انگیزه ی روانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جستجوی حوادک روحی
از نظر روانی، روحا، فکرا سایر معانی: فکرا، روحا، از نظر روانی
رمزی، سری، نهانی، اسرار امیز، پوشیده، مرموز، غیبی، از نظر پنهان کردن، مستتر کردن، مخفی کردن سایر معانی: نهان، نهفته، پنهان، مخفی، مستور، ویژه ی خواص، مکنون، ورای درک انسانی، اسرار آمیز، وابس ...
نادر، ماورای پدیدههای علمی مکشوف، فوقالطبیعه سایر معانی: (پدیده های روانی) پراهنجار، غیر طبیعی
وابسته به روان شناسی، روان شناختی، روانی، دماغی
پیش بینی کننده، غیب گو، بیننده، پیغمبر سایر معانی: بینا، غیب بین، (یکان وزن در هند و ایران و چند کشور مجاور - در هند برابر است با 2/06 پوند یا 0/933 کیلوگرم) سیر