صدفک سرخ [علوم پایۀ پزشکی] وضعیتی حاد که در آن پوست سرخ و ملتهب میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
خارش، جرب، خارشک، خراش سوزن، خنش، خارش کردن، خاریدن سایر معانی: حکه، خاراندن، به خارش آوردن، میل زیاد، فزون گرایش، بی تابی، بی قراری (برای چیزی)، اشتیاق وافر داشتن، میل شدید (به چیزی) داشتن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وضعیتی حاد که در آن پوست سرخ و ملتهب میشود [علوم پایۀ پزشکی]