سرافکندگی، فروتنی، خشوع سایر معانی: پستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلی، نابهنگامی، جسارت، گستاخی، اهانت، خیره چشمی، بی ربطی، بیموقعی سایر معانی: پررویی، پیش جوابی، جسارت (impertinency هم می گویند)، نامربوطی، ناوابستگی، فضولی
گستاخی، بی شرمی، نا شایستگی، بی نزاکتی سایر معانی: هرزگی، نانجیبی، بی حیایی، بی عفتی، پستی، نا زیبندگی
درستى، صحت، حقانیت، عدالت، حق بودن
روانشناسى : اداب
بد رفتاری، سوء رفتار سایر معانی: misbehaviour بدرفتاری، جفا [حقوق] رفتار خلاف قانون، سوء رفتار
خود سری سایر معانی: شیطنت بدذاتی، شرارت، نافرمانی، فضولی
ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، امر، سیاق، دسته، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین ...
کفرامیزی، زشتی، بیحرمتی، پستی، وابستگی بچیزهای جسمانی
شایستگی، زیبندگی
ننگ اوری، رسوایی، عار، قباحت، زشتی
خوشخویی، نرمی، نزاکت، فهمیده ومودب بودن سایر معانی: نیک رفتاری، فرهیختگی، ادب، ملایمت