شتاب، سرعت، عجله، عجله کردن سایر معانی: تندی، دستپاچگی، هول، شتابزدگی، شتابگری، تعجیل، بی حوصلگی، بی صبری، (نادر) رجوع شود به: hasten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت، تندی سایر معانی: سرعت، تندی [برق و الکترونیک] سرعت