شروع، سراغاز، مقدمه، رساله مقدماتی، مقدمه سخنرانی، دوره مقدمتی سایر معانی: (نادر) مقدمه، پیشگفتار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیباچه اى، مقدمه اى
اغاز، جشن فارغ التحصیلی سایر معانی: آغاز، شروع، بدو، جشن پایان تحصیلی، جشن فاره التحصیلی [ریاضیات] ابتدا، آغاز
ابداع، احدای، فاتحه، دیباچه، مقدمه، معرفی، معارفه، معرفی رسمی، اشناسازی، معمول سازی سایر معانی: دیبا، شناسانگری، شناسانی، (کتاب و غیره) دیباچه، پیشگفتار، پیش درامد، درامد، سرآغاز، آغاز، (مقد ...
پیش گفتار، کلمات مقدماتی سایر معانی: اظهار(ات) مقدماتی، سخن آغازین، مقدمه، مقدماتی
ساختار رویانی پیش از رویان حقیقی [زیستشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان