خدا، خدایی، الوهیت، الهیات، خداوند، لا هوت سایر معانی: ربانیت، ربوبیت، الاهه، الهه، دارگونه، رب النوع، یزدان شناسی، نیروی الهی، الهام یزدانی، محسنات خداداده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بانی، موسس، قالب گیر، بنیان گذار، برپا کننده، ریخته گر، لنگ شدن، فرو نشستن، فرو رفتن، خیط و پیت شدن، از پا افتادن، سر خوردن، خیط و پیت کردن، فرو ریختن سایر معانی: سکندری خوردن، زمین خوردن، ل ...
خدا، تعالی، خداوند، ایزد، الله، پروردگار، یزدان، یاهو سایر معانی: (g بزرگ) خدا، کردگار، دادار، معبود، الهه، بت، دارگونه، شخص یا چیز مورد پرستش یا تکریم، خداوندگار
نیروی انگیزگر، قدرت محرکه، نیروی جنباننده