[خاک شناسی] زمین مرغوب کشاورزی [آب و خاک] زمین های مرغوب کشاورزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] هزینه های اولیه [حقوق] هزینه های متغیر، هزینه عملیات
[ریاضیات] مقسوم علیه اول
[ریاضیات] عنصر اول حلقه
[حسابداری] ثبت اولیه
[ریاضیات] هیأت اول
[ریاضیات] ایده آل اول
عمده دلالت کننده [ریاضیات] الزام آور اول، انتخاب اول، انتخاب اولیه
نصفالنهار مبنا [ژئوفیزیک] نصفالنهاری ثابت بر روی سیاره یا ستاره که میتوان از آن برای سنجش مختصه طولی استفاده کرد
واژههای مصوب فرهنگستان
نخست وزیری
منشاء، عامل محرک کل سایر معانی: (مکانیک) نیروی محرک، نیروی جنباور، محرک اصلی، نیروزا (مانند توربین)، خدا با حرف بزرگ [زمین شناسی] راه انداز، موتور راه انداز اصلی [معدن] کشاننده (ترابری) [نفت ...
(بانکداری و بازرگانی) نرخ بهره ی ممتاز، بهره ی کمینه (که بانک به مشتریان عمده و خوب خود می دهد)، بهره ی حداقل، بهره ی پایه (prime interest rate و prime lending rate هم می گویند) [حقوق] نرخ م ...