prime mover
معنی
منشاء، عامل محرک کل
سایر معانی: (مکانیک) نیروی محرک، نیروی جنباور، محرک اصلی، نیروزا (مانند توربین)، خدا با حرف بزرگ
[زمین شناسی] راه انداز، موتور راه انداز اصلی
[معدن] کشاننده (ترابری)
[نفت] محرک اصلی
سایر معانی: (مکانیک) نیروی محرک، نیروی جنباور، محرک اصلی، نیروزا (مانند توربین)، خدا با حرف بزرگ
[زمین شناسی] راه انداز، موتور راه انداز اصلی
[معدن] کشاننده (ترابری)
[نفت] محرک اصلی
دیکشنری
محرک نخست
اسم
origin, source, origination, provenance, genesis, prime moverمنشاء
prime moverعامل محرک کل
ترجمه آنلاین
محرک اصلی
مترادف
author ، creator ، drive ، initial force ، instigator ، motivator ، motive force ، mover ، power source ، primum mobile