اقدام پیشگیرانه [مدیریت - مدیریت پروژه] اقدامی مستند برای کاستن از احتمال بروز پیامدهای نامطلوب در پروژه
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] ماده باز دارنده چروکهای پی در پی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] هزینه های پیشگیری
دیپلماسی پیشگیرانه [علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدام دیپلماتی یک یا چند کنشگر برای جلوگیری از اقدام احتمالی طرف مقابل
[ریاضیات] تعویض پیشگیرانه ی گروهنی
نگهداری پیشگیرانه [حملونقل هوایی] تعمیر و نگهداری روزانۀ تجهیزات که برای بهبود عملکرد آنها، براساس دستورکار فنی، و نیز برای پیشگیری از بروز نقص براثر بیتوجهی انجام میشود ...
مانع شونده، ترساننده، بازدارنده، منع کننده، عایق سایر معانی: بازدار، پیشگیر، انصراف انگیز، سلاح (یا چیز) بازدار یا انصراف انگیز [عمران و معماری] بازدارنده [حقوق] بازدارنده، مانع ...
درمان پیشگیرانه [پزشکی] نوعی درمان یا اقدام با هدف حمایت از بیمار در برابر بیماریای که به آن مبتلا شده یا در معرض ابتلا به آن قرار دارد ...
(تور محکمی که در زیر طناب بندبازها در سیرک قرار دارد و در صورت افتادن آنها را حفظ می کند) تور ایمنی، تضمین، بلاگردان
پوششی موقت حاوی بازدارندههای خوردگی و دیگر مواد افزودنی برای محافظت از سطوح آهنی و فولادی در برابر محیطهای خورنده در هنگام ساخت یا نگهداری یا استفاده [خوردگی] ...
اقدام دیپلماتی یک یا چند کنشگر برای جلوگیری از اقدام احتمالی طرف مقابل [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
تعمیر و نگهداری روزانۀ تجهیزات که برای بهبود عملکرد آنها، براساس دستورکار فنی، و نیز برای پیشگیری از بروز نقص براثر بیتوجهی انجام میشود [حملونقل هوایی] ...