deterrent
/dəˈtɜːrrənt/

معنی

مانع شونده، ترساننده، بازدارنده، منع کننده، عایق
سایر معانی: بازدار، پیشگیر، انصراف انگیز، سلاح (یا چیز) بازدار یا انصراف انگیز
[عمران و معماری] بازدارنده
[حقوق] بازدارنده، مانع

دیکشنری

بازدارنده
اسم
repressor, deterrent, disincentive, inhibitor, represser, restrainerمانع شونده
صفت
deterrent, dissuasive, disincentiveبازدارنده
deterrent, withholding, disincentive, dissuasiveمنع کننده
eerie, eery, deterrentترساننده
impeding, deterrentعایق

ترجمه آنلاین

بازدارنده

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.