شیوع [پزشکی] تعداد کل موارد جدید و قدیم ابتلا به بیماری یا وقوع رویدادی در یک جامعه در یک دورۀ زمانی مشخص
واژههای مصوب فرهنگستان
شیوع، تفوق، پخش، نفوذ، رواج، غلبه، درجه شیوع سایر معانی: شیوع، پخش، نفوذ، تفوق، درجه شیوع، رواج [بهداشت] شیوع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری، مزیت دادن، سودمند بودن، فیضالهیبخشیدن سایر معانی: نفع، (تنیس) اولین امتیاز بعد از دوس (deuce)، برتری دادن، نفع دادن، مفید بودن [ ...
عادی بودن، معمول بودن، معتادیت، خوگرفتگی
برخورد، انتشار، مشمولیت، وقوع، شیوع مرض، تعلق واقعی مالیات سایر معانی: رویداد، میزان بروز، شیوع بیماری، (نور یا پرتابه یا فشنگ و غیره) برخورد به سطح، برتابش، تلاقی، بس رخداد، شیوع مر، انتشا ...
صدای شیپور، خال حکم، ادم خوب، مغلوب ساختن پیشی جستن، خالاتو بازی کردن سایر معانی: (برخی بازی های ورق) خال آتو، برتری یا نیروی اندوخته شده برای روز مبادا، (مجازی) ورق برنده، عامل برنده، مثمرث ...
← مطالعۀ مقطعی [علوم سلامت]
نسبت تعداد افراد مبتلا به یک بیماری خاص به کل جمعیت، در یک دورۀ زمانی معین [پزشکی]