نمایش، بیان، عرض، تقریر، عرضه، ارائه، معرفی، تقدیم سایر معانی: عمل هدیه دادن، اهدا، برنامه، سخنرانی، نطق، (زایمان) طرز بیرون آمدن بچه، بازنمود، شناساندن، هدیه، پیشکش، چیز اهدایی، (بازرگانی) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسخه ی اهدایی (کتاب)، نسخه پیشکش کردنی، نسخه تقدیمی
روز دادن درجات در دانشکده
[کامپیوتر] گرافیک نمایشی کاربرد نرم افزار برای ایجاد نمایشهای تجاری یا آموزشی که رسم ها، نمودارها و متون را یکپارچه می کند . نمونه هایی از این نوع نرم افزار، عبارتند از : powerpoint , freela ...
[برق و الکترونیک] لایه نمایش
[ریاضیات] نمایش الحاقی
[ریاضیات] نمایش جبری
[ریاضیات] نمایش تحلیلی
[صنعت] روش نمایش دودویی
نمای ته [پزشکی] نمای کفلها یا پاهای جنین در گلوی زهدان در هنگام زایمان
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] نمایش فیلم
بازنمودهای جمعی [جامعهشناسی] اندیشهها و باورها و ارزشهای برساختۀ یک جامعۀ بشری که با تصورات تکتک افراد آن یکسان نیست ...