(مکانیک) رانشگر (دستگاهی که نیروی چرخشی موتور را به چرخ ها انتقال می دهد)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرک، ماشین، اتومبیل، موتور، حرکت دهنده، منبع نیروی مکانیکی، محرک، اتومبیل راندن سایر معانی: انجین، موتوری، با وسایط موتوری، با ماشین، ویژه ی ماشین داران یا موتور سیکلت سواران، وابسته به حرک ...
زنجیرۀ نیرورسان [قطعات و اجزای خودرو] مجموعهای از اجزای اصلی که توان موردنیاز خودرو را تولید و به چرخها منتقل میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نیرورسان [حملونقل هوایی] سامانۀ متحرکی که نیرو را از موتور به ملخهای بالگَرد منتقل میکند
مجموعهای از اجزای اصلی که توان موردنیاز خودرو را تولید و به چرخها منتقل میکند [قطعات و اجزای خودرو]
سامانۀ متحرکی که نیرو را از موتور به ملخهای بالگَرد منتقل میکند [حملونقل هوایی]