[برق و الکترونیک] تلفات توان آرمیچر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] چندجمله ای را بر حسب قوای نزولی مرتب کردن
[عمران و معماری] نیروی آب آرتزین
[ریاضیات] توان صعودی، قوه ی صعودی
(قدیمی) رجوع شود به: nuclear reactor، نیروگاه اتمی [برق و الکترونیک] نیروگاه اتمی
[برق و الکترونیک] بهره توان قابل دسترس
[ریاضیات] اصل موضوع مجموعه ی توانی
ورآور شیمیایی [علوم و فنّاوری غذا] پودری برای ورآمدن خمیر که در پخت نان و شیرینی از آن استفاده میشود|||متـ . ورآور 2
واژههای مصوب فرهنگستان
پودر خمیرمایه سایر معانی: پودر نانوایی (ماده ای که به جای مایه ی خمیر برای ورآمدن خمیر نان و غیره به کار می رود) [صنایع غذایی] پودر نانوایی : ماده ای است که عمدتا بی کربنات سدیم دارد و با تر ...
تراز نیروها، برابری نیروها، تعادل قوا، تعادل قوا in order to maintain the balance of power برای حفظ برابری نیروها
توازن قدرت(ها)
پودر نوشابه [علوم و فنّاوری غذا] نوعی آمیزۀ نوشابه به شکل پودر