[برق و الکترونیک] اندازه گیری توان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] اندازه گیری توان غیر فعال ( راکتیو )
[ریاضیات] روش توانی
[ریاضیات] قوت نقطه
[ریاضیات] قوت یک مجموعه
[سینما] قدرت زاویه
[ریاضیات] قوت متصله، توان پیوستار
[کامپیوتر] روشن کردن
[برق و الکترونیک] خروجی توان توان AC بر حسب وات که از تقویت کننده به بار داده می شود. [زمین شناسی] قدرت خروجی
دستگاه تنظیم برق (در رادیو و تلویزیون) [برق و الکترونیک] بسته تغذیه واحد منبع تغذیه ای که خط نیروی در دسترس یا ولتاژ باتری را به مقادیر ولتاژ بالا برای یک دستگاه الکترونیکی تبدیل می کند. ...
نیروگاه برق، کارخانه برق، نیروی محرکه هواپیما و اتومبیل، دستگاه تولید نیروی، محرکه وسیله نقلیه سایر معانی: موتور، نیروزا، کارخانه ی برق، نیروگاه [شیمی] نیروگاه [عمران و معماری] کارخانه برق - ...
[زمین شناسی] ایجاد انرژی برقابی