power plant
/ˈpaʊərˈplænt/

معنی

نیروگاه برق، کارخانه برق، نیروی محرکه هواپیما و اتومبیل، دستگاه تولید نیروی، محرکه وسیله نقلیه
سایر معانی: موتور، نیروزا، کارخانه ی برق، نیروگاه
[شیمی] نیروگاه
[عمران و معماری] کارخانه برق - نیروگاه - مرکز تولید نیرو
[برق و الکترونیک] نیروگاه

دیکشنری

نیروگاه
اسم
power plantنیروگاه برق
power plantکارخانه برق
power plantنیروی محرکه هواپیما و اتومبیل
power plantدستگاه تولید نیروی
power plantمحرکه وسیله نقلیه

ترجمه آنلاین

نیروگاه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.