power plant
معنی
نیروگاه برق، کارخانه برق، نیروی محرکه هواپیما و اتومبیل، دستگاه تولید نیروی، محرکه وسیله نقلیه
سایر معانی: موتور، نیروزا، کارخانه ی برق، نیروگاه
[شیمی] نیروگاه
[عمران و معماری] کارخانه برق - نیروگاه - مرکز تولید نیرو
[برق و الکترونیک] نیروگاه
سایر معانی: موتور، نیروزا، کارخانه ی برق، نیروگاه
[شیمی] نیروگاه
[عمران و معماری] کارخانه برق - نیروگاه - مرکز تولید نیرو
[برق و الکترونیک] نیروگاه
دیکشنری
نیروگاه
اسم
power plantنیروگاه برق
power plantکارخانه برق
power plantنیروی محرکه هواپیما و اتومبیل
power plantدستگاه تولید نیروی
power plantمحرکه وسیله نقلیه
ترجمه آنلاین
نیروگاه