صفت ملکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمیر ملکی
روانشناسى : انحصارگرى
عطش سایر معانی: قوه اکتساب، حس مال اندوزی، طمع فطری
وابسته به مادیات، مربوط به ماده گرایی سایر معانی: وابسته به مادیات، مربوط به ماده گرایی
محافظ، وابسته به حفظ یا حراست سایر معانی: حفاظتی، حفاظی، ایمن داشتی، ایمنی، پاسداشتی، اندخسی، استحفاظی، ایمن دار، پایشی، وابسته به حمایت از فراورده های داخلی، حمایت گرایانه، حمایتی [برق و ال ...
ضمیری که مالکیت یا اختصاص را میرساند [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان