دستی [عمومی] ویژگی دستگاه یا وسیلهای که بتوان آن را با دست حمل کرد
واژههای مصوب فرهنگستان
[معدن] کابل نرم (خدمات فنی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] دکل سیار
شمارۀ محفوظ [مهندسی مخابرات] شمارهتلفنی که در طرح شمارهگذاری ملی برای مشترکان تعیین میشود و به بهرهبردار خاصی تعلق ندارد؛ یعنی مشترکان میتوانند بهرهبردار ...
ریلبُر دستی [حملونقل ریلی] ریلبُری که میتوان آن را بهسهولت به محل مورد نیاز انتقال داد
زیارتگاه سیار [باستانشناسی] زیارتگاهی قابل حمل، بهویژه در بین پیروان آیین بودا، بهصورت جعبه یا صندوقی کوچک که مسافران آن را در سفر به سرزمینهای دور و ناهمکیش، ب ...
علامت سوت قابلحمل [حملونقل ریلی] علامت سوتی که پیش از محوطۀ کاری کارگران بر روی خط گذاشته میشود
قابل صدور سایر معانی: قابل صدور
سامانۀ پدافند هوایی همراه [علوم نظامی] مجموعهای از سلاحهای دوشپرتاب زمینبههوای هدایتشونده که تهدیدی جدی برای هواپیماهای ارتفاعپایین، بهو ...
[برق و الکترونیک] تلفن سیار تلفن سیاری که می تواند توان خود را از باتری وسیله نقلیه یا باتری داخل دستگاه دریافت کند.
تحمل پذیر سایر معانی: قابل تحمل، پایستنی، تاب آوردنی، یاراپذیر (در برابر: یاراناپذیر unendurable)
سخت، دشوار، طاقت فرسا، بی نهایت، غیر قابل تحمل، تحمل ناپذیر، تن در ندادنی سایر معانی: تاب نیاوردنی، توان فرسا