پر، پروبال، پرگذاردن به، با پر پوشاندن، با پر اراستن، بال دادن سایر معانی: پردار کردن، پرزدن (به چیزی)، پرسانه دار کردن، پرده دار کردن، پرآکند، پردرآوردن، از پر پوشیده شدن، (پر یا هرچیز پرما ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر، شکوفه، گل، نخبه، درخت گل، شکوفه دادن، گلکاری کردن، گل کردن سایر معانی: گیاه گل دار، بهترین بخش هرچیز، گل سرسبد، زبده، سرآمد، تریای جوانی، (شیمی - هر ماده ی پودر مانندی که از بخار تغلیظ ش ...