ساری، واگیر، مسری، فاسد کننده، عفونی، سام سایر معانی: آلودگر، گندآور، آلوده کننده، پلشتگر، شوخ آور، گندشی، واگیردار، (مجازی) همه گیر، رجوع شود به: infective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الودگی، کثافت، لوی، نا پاکی سایر معانی: لوک [عمران و معماری] آلودگی [زمین شناسی] آلودگی [بهداشت] آلودگی [خاک شناسی] آلودگی [آب و خاک] آلودگی