با تکیه تلفظ کردن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن، برجسته نمودن سایر معانی: با فشار یا تاکید ادا کردن، مشدد کردن، علامت تشدید را گذاشتن، (اثر چیزی را) تشدید کردن، مورد تاکید قرار دادن، بر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با حروف (وات های) ایتالیک نوشتن، با حروف یکبری یا خوابیده نوشتن
(در ایفای نقش) غلو کردن، فزون کاری کردن، بسیار گری کردن، در انجام کاری زیاده روی کردن، توانایی خود را دست بالا گرفتن، مبالغه کردن، (در بازی ورق و قمار) گشاد بازی کردن، بلوف زدن، (چیزی را) بی ...
تاکید کردن، اطمینان دادن به سایر معانی: (عامیانه) مهم جلوه دادن، (کسی یا رویدادی را) بزرگ کردن