[زمین شناسی] شاغول لیزری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نژاد، سرازیری، نزول، هبوط سایر معانی: فرود، فرو روی، پایین روی، زیرروی، فروشد، تبار، نسب، تخمه، نسل، پروز، فروسویی، زیرسویی، شیب، (با: on یا upon) یورش، حمله ی ناگهانی، خراب شدن سر کسی، سر ز ...
وزنه سربی، گلوله شاقول سایر معانی: وزنه ی شاغول، گلوله ی شاغول، وزنه ی سربی (در انتهای شاغول) (plumb و plummet هم می گویند)
حرکت سریع نزولی، از بین بردن، قاپیدن، چپاول کردن، بسرعت پایین امدن سایر معانی: (به ویژه در مورد پرنده ی شکاری) شیرجه رفتن (به سوی طعمه)، فروجهیدن، قاپ زدن، در ربودن، چنگ زدن، (پلیس و غیره - ...
دوربینی کوچک با خم نود درجه در ساختمان دستگاه نقشهبرداری که بهکمک آن کاربر میتواند محور اصلی دستگاه را در امتداد قائم نقطۀ ایستگاه قرار دهد [مهندسی نقشهبرداری] ...
واژههای مصوب فرهنگستان