طلسم عشق، مهر دارو سایر معانی: معجون عشق، مهر دارو دادن به، معجون عشق خوراندن، چیز خور کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیسانده، جرعه، دارو یا زهر ابکی، شربت عشق سایر معانی: معجون، آشامه، آب دارو، آب زهر، شربت عشق دادن به