بطور کشنده، بطور زیان اور، چنانکه برای اخلاق مضرباشد، بطورفاسدکننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصیبت امیز، کشنده، مهلک، وخیم، مقدر سایر معانی: مرگبار، جان گیر، سرنوشت ساز، خطیر، مخرب، ویرانگر، مصیبت بار، زیانبار، فاجعه آمیز، جانگداز، دژرخداد، وابسته به سرنوشت، تقدیری، آینده نما، سرنوش ...