[عمران و معماری] برخورد منجر به مرگ - تصادف مرگبار - تصادف منجر به مرگ - تصادم مرگبار - تصادم منجر به مرگ - برخورد مرگبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهار عامل مرگبار [حملونقل درونشهری - جادهای] چهار عامل اصلیای که بستگی به راننده دارد و باعث بروز حوادث مرگبار رانندگی میشود، شامل سرعت غیرمجاز و رانندگی در حال ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بیشمصرفی مرگبار [علوم دارویی] مصرف آگاهانه یا ناآگاهانۀ مقدار فراوان مادۀ اعتیادآوری که به مرگ منجر شود
اعتقاد به سرنوشت سایر معانی: اعتقاد به قضا و قدر، سرنوشت گرایی، سرنوشت باوری، جبریگری
معتقد به سرنوشت سایر معانی: معتقد به سرنوشت
تلفات، مرگ ومیر سایر معانی: تلف شدگی (تلفات)، مرگ (در اثر جنگ یا فاجعه)، کشته، میر، هلاکت، مرگی، مرگباری، کشندگی، مهلک بودن، مرگ آفرینی، شومی، بدیمن بودن، بدفرجامی، سرنوشت بد، مقدر شده، تقدی ...
جانگیرانه، به طور مهلک، مرگبارانه، به طور کشنده، مقدرا، ناچار، بطورکشنده، مهلکانه
[بهداشت] میزان کشندگی
بیشمصرفی غیرمرگبار [اعتیاد] مصرف آگاهانه یا ناآگاهانۀ مقدار فراوان مادۀ اعتیادآوری که به مرگ منجر نشود
[زمین شناسی] اسمیلودون فتلیس - اسمیلودون فتلیسیا اسمیلودون کشنده از000/200/1تا 000/10سال پیش در قاره آمریکا می زیست استخوانهای آن در آرژانتین و غاری در برزیل یافت شده است.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.