شخصبرجسته یابانفوذ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشراف به اشخاص [روانشناسی] توانایی تشخیص خود و آگاهی از افراد مخاطب
واژههای مصوب فرهنگستان
جذاب، موقر، خوش قیافه، شخصی، با شخصیت، خوش سیما سایر معانی: (شخصیت) خوشایند، دلپذیر، دوست داشتنی، تودل برو
[حسابداری] حساب شخصی
[حقوق] مال منقول شخصی
[حسابداری] چکهای شخصی
رجوع شود به: microcomputer [کامپیوتر] کامپیوتر شخصی - کامپیوتر شخصی کامپیوتری که برای استفاده یک فرد طراحی شده است . ( در خانه یا محل کار ) . یکی از نخستین کامپیوترهای شخصی PDP-8 بود . این س ...
[کامپیوتر] استفاده از یک کامپیوتر شخصی ؛ محاسبات شخصی
برداشت فردی، عقیده ی شخصی
(ورزش) خطای عمدی، فول شخصی
[کامپیوتر] شماره شناسایی شخصی
[حسابداری] مالیات بر درآمد اشخاص حقیقی