خطر ناک، مخاطره امیز، در مخاطره سایر معانی: پر مخاطره، سیجناک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خطرناکی
خطر ناک، خطیر، خوفناک سایر معانی: سیجناک، پر مخاطره [فوتبال] خطرناک- پرخطر
خطرناکانه
سخت، بینهایت، چنانکه امیدی برای ان باقی نباشد
محترق، منفجر شونده سایر معانی: متمایل به منفجر شدن، ماده ی منفجره (مانند باروت)، مواد انفجاری، مواد منفجره، انفجاری، پکشی، ترکیدنی، فرازدی، منفجره، ترکشی، (آواشناسی) رجوع شود به: plosive [عم ...
خطر ناک، خطیر، پرخطر سایر معانی: پرمخاطره، سیج ناک، مخاطره آمیز، وابسته به بخت، بختی، اقبالی، الله بختی، تصادفی، اتفاقی [ریاضیات] خیلی خطرناک، تصادفی، اتفاقی
خطر ناک سایر معانی: خطرناک
اهمیت، ضرورت