پکری، افسردگی، تفکر، غوطه وری دراندیشه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیرگی، ملالت، افسردگی، تاریکی، دل تنگی، تاریک کردن، تیره کردن، کش رفتن، عبوس بودن، دلتنگ بودن، ابری بودن، افسرده شدن سایر معانی: کم نوری، مز گه، آدرنگ، نژندی، گرفتگی، ابهام، اندوه، نومیدی، ا ...
تامل، اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب، انعکس سایر معانی: هر چیز منعکس شده: تصویر، فرتور، عکس، غور، فکر، آبروریزی، خرده گیری، اندیشه ی منفی، نشان، نشانگر، باز رخش، پستافت، (صدا) ...
خیال، خیال اندیشی سایر معانی: خواب وخیال، وهم، خیال واهی، خیال خام