میگسار، خیس خوری، خیس خوردن، رسوخ کردن، در اب فرو بردن، بوسیله مایع اشباع شدن، خیساندن، غوطه دادن، غوطه ور ساختن، خیس کردن سایر معانی: (کاملا) خیس کردن، تر کردن، آغاردن، ژفیدن، خیسیدن، آبروت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی