[حقوق] اخلال در نظم عمومی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکوت کردن، دم برنیاوردن
آشتی ده، آشتی جو، صلح جو، صلح کننده
خدا او را بیامرزد، الهی قرین آرامش ابدی بشود
صلح سلبی [علوم سیاسی و روابط بینالملل] فقدان جنگ و خشونت آشکار و مستقیم در عرصههای داخلی و خارجی
واژههای مصوب فرهنگستان
صلح ماندگار [علوم سیاسی و روابط بینالملل] صلحی که بر پایۀ آرای کانت محصول وضعیتی است که در آن دولتها با پذیرش نظام مردمسالار به اتحاد آشتیجویانه و قوانین جهانگس ...
رجوع شود به: peace pipe
صلح ایجابی [علوم سیاسی و روابط بینالملل] 1. صلحی که ویژگی آن وجود باورها و هنجارهای آشتیجویانۀ اجتماعی و فرهنگی، و عدالت در همۀ عرصهها و استفادۀ مردمسالارانه از قدرت و نبو ...
[حقوق] نظم عمومی، امنیت عمومی
بطوردلپذیریامطبوع
دوستانه، دوست داشتنی سایر معانی: با مهربانی، آشتی آمیز، مصالحه آمیز، باصلح و صفا، دوستوار، موافق
ادم دهاتی، متعلق به ارکاد سایر معانی: وابسته به آرکادی، اهل استان آرکادی در یونان، روستایی و ساده، شبانی، بی آلایش، متعلق به ارکاد ناحیه ای در یونان، ادمیکه ساده و بی تجمل زندگی میکند ...