مادر بزرگ، نه نه بزرگ، بی بی، جده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدروار، پدرانه
نیا، پدر بزرگ، پیر مرد سایر معانی: بابابزرگ، (مذکر) نیا، جد، پدر بزرگ قانون ـ فقه : جد
ارثی، وابسته میرای سایر معانی: وابسته میراک [حقوق] موروثی