آسیبشناس [پزشکی] پزشک متخصص آسیبشناسی
واژههای مصوب فرهنگستان
اسیب شناس، پزشک ویژه گیر اسیب شناسی سایر معانی: پزشک ویژه گیر اسیب شناسی، اسیب شناس [بهداشت] آسیب شناس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاتولوژی، اسیب شناسی سایر معانی: (پزشکی)، آسیب شناسی، پیامدهای بیماری، طب اسیب شناسی [بهداشت] آسیب شناسی - پاتولوژی
دروغ سنج سایر معانی: دروه سنج
روانشناسى : روان رنجورى بیمارى زاد
روانشناسى : بیمارى هراسى
گذرگاه، جاده، خط سیر، جاده پیاده رو سایر معانی: رجوع شود به: path، معبر
[ریاضیات] همبندی گذروار
pathy _پسوند:، احساس، سهش، دریابی، رنج [osteopathy یا neuropathy یا telepathy]، بیماری
[ریاضیات] بازرسی سیار، بازرسی گشت
مریض، بیمار، شکیبا، بردبار، صبور، از روی بردباری سایر معانی: شکیب، ناشتاب، خوددار، پرتحمل، پر حوصله، با گذشت، حاکی از صبر، صبورانه، پرپشتکار، ساعی، کوشا، پر استقامت، مشتری پزشک، (نادر) غیر ف ...
محرمانگی اطلاعات بیمار [مدیریت سلامت] محدودیت دسترسی به دادههای شخصی بیمار با جلب نظر او یا با در نظر گرفتن منافع عمومی جامعه