وابسته به شبانان و زندگی آنها، شبانی، چوپانی، وابسته به ادبیات شبانی، وابسته به کشیش، کشیشی، ساده و روستایی، ساده و طبیعی، طبیعی و دلنواز، بی پیرایه و خوشایند، نامه یا اعلامیه ی رسمی (از سوی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(جنوب ایالات متحده - فرقه ی باب تیست) خانه ی کشیش، مقر شبان کلیسا
کشیشی، پیشوایی
ارامش، سکوت، سکون، بی سر و صدایی، ساکت، ارام، خاطر جمع، ملایم، ساکن، اسوده، ساکت کردن، فرو نشاندن، ارام کردن سایر معانی: (در مورد هوا و دریا) آرام، بی باد، (در مورد اشخاص و صدا) آرام، متین، ...
(نادر) روستایی، دشتی، صحرایی
قاضی عسگر، دین یار، پادری، کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد سایر معانی: کشیش وابسته به بیمارستان یا مدرسه یا ارتش و غیره، قاضی عسکر، سرپرست نمازخانه، پیش نماز، کشیش وابسته به نیایشگاه خصوصی (مثلا ...
دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی سایر معانی: کاتوزیان، کشیشان
(مرد یا زن) روحانی، کاتوزی، کشیش
کشیش، مبلغ مسیحی سایر معانی: (با e بزرگ) هر یک از چهار نفری که چهار کتاب اول انجیل عهد جدید را نوشتند: متی mathew، مرقس mark، لوقا luke، یوحنا john، انجیل نویس، صاحب انجیل، مژده رسان، واعظ ب ...
روز ارام، ایام خوب گذشته سایر معانی: (پرنده ی افسانه ای که معتقد بودند در چله ی زمستان دریا را آرام نگه می دارد و تقریبا مشابه سیمرغ یا عنقا در ادبیات شرقی است) هلسیون، شه مرغ، (جانور شناسی) ...
کشیش بخش سایر معانی: (کلیسای انگلیکان) کشیش کلیسای محل (rector هم می گویند)
موعظه، اندرز، گفتار، خطبه، وعظ، خطابه، موعظه کردن سایر معانی: وابسته بموعظه