وابسته به یا دارای سنگ اسپار (رجوع شود به: spar)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلسیت شفافبلور [زمینشناسی] بلور شفاف و دانهدرشت کلسیت
واژههای مصوب فرهنگستان
کناره گیری، اجتناب، احتراز، طفره، طفره روی سایر معانی: دوری، پرهیز، خودداری، جلوگیری
غوطه، اردک، مرغابی، غوص، اردک ماده، غوص کردن، زیر اب رفتن، غوطه ور ساختن، غوطه زدن، غوطهور شدن سایر معانی: (امریکا - خودمانی) آدم، شخص، کس، (جانورشناسی) مرغابی، اردک (نام کلی چندین گونه مرغ ...
طفره رفتن، تجاهل کردن، طفره زدن، از سر باز کردن، طفره زدن از، گریز زدن از سایر معانی: (با زرنگی از چیزی دوری کردن) از زیر (چیزی) در رفتن، شانه خالی کردن، زیربار (چیزی) نرفتن، طفره زدن (یا رف ...
دفع کردن، دور کردن یا دفاع کردن سایر معانی: (با جاخالی دادن و غیره) دفاع کردن، پدفند کردن، کنار زدن، پس زدن، حفظ کردن، مقاومت کردن، دور کردن باoff یاaway دفاع کردن، تکفل معاش
مقاومت، مخالفت
اجتناب، طفره روی، طفره زن، طفره رو، شانه خالی کردن از، روی گرداندن از، از زیر کاری در رفتن، طفره زدن، طفره رفتن، عدول کردن سایر معانی: (از زیر بار مسئولیت و وظیفه و غیره) دررفتن، شانه خالی ک ...
بلور شفاف و دانهدرشت کلسیت [زمینشناسی]