وابسته به دو کمانک، پرانتزی، کمانکی، (قرار داده شده) میان دو کمانک، دارای کمانک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معترضه، بطور معترضه سایر معانی: بطور معترضهparenthetic(al)معتر، معترضه دار، وابسته به عبارت یا جمله معترضه، درجشده