بناز پروردن، متنعم کردن سایر معانی: لوس کردن، ننر کردن، ناز نازی بار آوردن، ناز پرورده کردن، برآورده کردن، اقناع کردن، سیراندن، (در اصل) به حد اشباع خوراندن یا اقناع کردن، (از چیزی) زده کردن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناز پرورده
(آرژانتین - باد سردی که از جانب کوه های آند می وزد) باد پامپرو، باد سردی که از کوه های سوی اقیانوس اطلس می وزد [آب و خاک] پامپرو
(نام بازرگانی - قنداق بچه) کهنه ی کاغذی، کشال بند کاغذی
شوخی کردن، رها ساختن، مخالفت نکردن، مخالف نبودن، افراط کردن، نرنجاندن، زیادهروی کردن، دل کسی را بدست اوردن سایر معانی: لوس کردن، ننر کردن، سختگیری نکردن، به میل کسی رفتار کردن، به میل خود رف ...
زیاده روی، افراط سایر معانی: لوس کردن، ننر سازی، روی زیادی دادن به، با گذشت بسیار (نسبت به کسی) رفتار کردن، گذشت کردن، گزافکاری، فزونکاری، (کلیسای کاتولیک) بخشش گناهانی که برای آنها باید کفا ...
زیاد ازاد گذاردن، افراط ورزیدن