غول، جای اسب و گله، اغل، حصار درست کردن، احاطه کردن سایر معانی: طویله، اصطبل (بی طاق)، حصار، کمرا، ستورگاه، در طویله یا ستورگاه نگهداشتن، به درون حصار راندن، جا کردن، (امریکا - خودمانی) به چ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی