بستهبندی ۲ [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی] قرار دادن محصول در گُنجایه یا لفافپیچی آن برای محافظت از محصول در هنگام ترابری و توزیع ...
واژههای مصوب فرهنگستان
عدل، بسته، قوطی، بستهبندی کردن سایر معانی: (در اصل) عمل بسته بندی کردن، بسته بندی، محموله، کارتن، گنجانه، جعبه، صندوق، صندوقچه، بقچه، (طرح ها یا اقلام یا اندیشه ها) گروهه، مجموعه، دسته، همبس ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاطعه در بست و خرید یکجا
[نساجی] ماشین بوبین رنگ کنی
[کامپیوتر] برنامه فشرده، برنامه بسته ای.
بَستاگشت [گردشگری و جهانگردی] گشتی دربرگیرندۀ همۀ خدمات سفر از جمله نقلوانتقال و اقامت و امکانات رفاهی و گاه خوراک که گشتپرداز آن را یکجا میفروشد ...
نرمافزار بستهای [رایانه و فنّاوری اطلاعات] هر محصول نرمافزاری که بتوان آن را بهصورت آماده و در صورت نیاز با تغییرات و سفارشیسازی محدود از فروشندگان نرمافز ...
[کامپیوتر] بسته پیش نوشته حسابداری .
بستۀ کاربردی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] برنامه یا مجموعهای از برنامههای رایانهای که برای کاربرد خاصی طراحی شده باشد
بسته کاربردی
[نساجی] بسته استوانه ای بدون بوبین نخ فیلامنتی
بستهبندی تجاری [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی] نوعی بستهبندی که در آن به نوع و مقدار محتویات و کیفیت یا طراحی بسته از لحاظ نیازهای تجاری توجه شده است ...