package
معنی
عدل، بسته، قوطی، بستهبندی کردن
سایر معانی: (در اصل) عمل بسته بندی کردن، بسته بندی، محموله، کارتن، گنجانه، جعبه، صندوق، صندوقچه، بقچه، (طرح ها یا اقلام یا اندیشه ها) گروهه، مجموعه، دسته، همبست، (معامله و غیره) یکجا، چکی، عمده، بستن، (در بقچه یا لفاف و غیره) پیچیدن، عدل بندی کردن، (کالا و غیره را برای حفظ یا جلب مشتری) بسته بندی کردن، روکش بندی کردن، مهر و انگ گذاری کردن، آکندگری کردن
[حسابداری] برنامه آماده کامپیوتر
[کامپیوتر] بسته .
[برق و الکترونیک] برنامه آماده، بسته بندی
[صنایع غذایی] بسته، عدل بندی، قوطی، بسته بندی کردن
[نساجی] بسته بندی - بسته الیاف یا کالای نساجی - عدل کالای نساجی - بسته نخ - بوبین نخ - بسته - عدل
[ریاضیات] بسته ی نرم افزاری، عدل، بسته، جعبه، بسته بندی، عدلبندی، صندوق
سایر معانی: (در اصل) عمل بسته بندی کردن، بسته بندی، محموله، کارتن، گنجانه، جعبه، صندوق، صندوقچه، بقچه، (طرح ها یا اقلام یا اندیشه ها) گروهه، مجموعه، دسته، همبست، (معامله و غیره) یکجا، چکی، عمده، بستن، (در بقچه یا لفاف و غیره) پیچیدن، عدل بندی کردن، (کالا و غیره را برای حفظ یا جلب مشتری) بسته بندی کردن، روکش بندی کردن، مهر و انگ گذاری کردن، آکندگری کردن
[حسابداری] برنامه آماده کامپیوتر
[کامپیوتر] بسته .
[برق و الکترونیک] برنامه آماده، بسته بندی
[صنایع غذایی] بسته، عدل بندی، قوطی، بسته بندی کردن
[نساجی] بسته بندی - بسته الیاف یا کالای نساجی - عدل کالای نساجی - بسته نخ - بوبین نخ - بسته - عدل
[ریاضیات] بسته ی نرم افزاری، عدل، بسته، جعبه، بسته بندی، عدلبندی، صندوق
دیکشنری
بسته بندی
اسم
package, packet, pack, bundle, parcel, stackبسته
packageبستهبندی کردن
can, box, canister, tin, packet, packageقوطی
justice, bale, equity, fairness, packageعدل
ترجمه آنلاین
بسته بندی