دارای برق زیاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن سایر معانی: پشم (گوسفند و حیوانات مشابه)، کرک، دزدیدن، کلاه کسی را برداشتن، مال کسی را خوردن، ...