سیاری [پزشکی] ارائۀ خدمات که بهصورت خارج از مرکز در محلهای مورد نظر انجام میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
توسعه، توسعه یافتن، پیش دستی کردن بر، برتری یافتن سایر معانی: وابسته به کمک رسانی، معاضدتی، برد بیشتری داشتن، تیررس بیشتری داشتن، برتری داشتن، جلو زدن، پیشی گرفتن، دراز کردن، کشاندن، گسترده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیز کردن (به ویژه برای امور نظامی)، آماده کردن، سلاح پوشاندن، ملبس کردن، ساز و برگ دادن، مجهز کردن
اماده جنگ، مجهز شدن علوم نظامى : اماده جنگ شدن
اماده ء جنگ کردن، مجهز کردن، ملبس کردن
وسایل، اسباب، نظ، تجهیزات، لباس، ساز و برگ
سامان، ساز، اغوش سایر معانی: اسلحه، خدمت نظامی، نشانهای خانوادگی یادولتی، فنگ
چمدان، بار و بنهء مسافر، بارسفر سایر معانی: چمدان(ها)، جامه دان(ها)، اسباب سفر، توشه، باروبنه، (ارتش) ابزار و تدارکات، آمادها، فاحشه، جنده، روسپی، دختر پررو و بی ادب، بی حیا، دختر مل و مست، ...
غریب و عجیب، غیر مانوس، ناشی از هوس، وهمی سایر معانی: عجیب و غریب، (از نظر رفتار یا شکل و قیافه) شگفت آور، ناگهان و باور نکردنی، خارق العاده، نامانوس، (از نظر رنگ و طرح و سبک) ناجور، خیالی ...
تجاوز کردن، متجاوز شدن از، تجاوز کردن از، متجاوز بودن، بالغ شدن بر، قدم فراتر نهادن، تخطی کردن از سایر معانی: (از حد چیزی) تجاوز کردن، پافراگذاشتن، تخطی کردن، - تر بودن، فراتر بودن، گذشتن از ...
(موسیقی) رنگ کوتاه، ضرب ثانوی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر
لوازم، متعلقات، اسباب، ضمائم، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای سایر معانی: لوازم و اسباب شخصی، ابزار، وسایل، تجهیزات، ابزارگان، ساز و برگ، مخلفات، بساط، اثاکالبیت، لفافه