پاگیاه [کشاورزی - علوم باغبانی] گیاه کوچکی که از پایین پاهنگ / طوقه (crown) منشأ میگیرد و شبیه گیاه مادر است
واژههای مصوب فرهنگستان
فرزند، چین، افست، چاپ افست، نقطه شروع مسابقه، وزنه متعادل، رقم متعادل کننده، جابجا سازی، انحراف، خنثی کردن، جبران کردن، متعادل کردن، چاپ افست کردن سایر معانی: هر چیزی که از چیز دیگر منشعب شد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] ناحیه ی کنار مرزی
[نفت] چین سریده
[برق و الکترونیک] فرستنده منقطع تاخیر دار
[نفت] چاه همسایه
[حسابداری] تهاتر درآمد با بهای تمام شده
دوراُفت بیهنجاری [ژئوفیزیک] طرح یا روند ویژهای از بیهنجاریها که با بیهنجاریهای مجاور یا پیرامونی تفاوت دارد ...
[زمین شناسی] فاصله درخط فاصله ژئوفون تا نقطه انفجار در راستای خط انتشار موج لرزه ای. مقایسه شود با: prependicular offset.
کفاره دادن، جبران کردن، جلب کردن، خشم کسی را فرونشاندن، جلب رضایت کردن سایر معانی: (مهجور) موافق بودن، توافق داشتن، 1 - فورا، به تندی 2- در همان زمان، همدل، متوافق، متفق، یک دل و یک زبان، مت ...
جبران کننده، پاداش دهنده
جبران کننده ,پاداش دهنده ,تاوانی