پاگیاه [کشاورزی - علوم باغبانی]
فرزند، چین، افست، چاپ افست، نقطه شروع مسابقه، وزنه متعادل، رقم متعادل کننده، جابجا سازی، انحراف، خنثی کردن، جبران کردن، متعادل کردن، چاپ افست کردن سایر معانی: هر چیزی که از چیز دیگر منشعب شد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] ناحیه ی کنار مرزی
[نفت] چین سریده
[برق و الکترونیک] فرستنده منقطع تاخیر دار
[نفت] چاه همسایه
[حسابداری] تهاتر درآمد با بهای تمام شده
دوراُفت بیهنجاری [ژئوفیزیک] طرح یا روند ویژهای از بیهنجاریها که با بیهنجاریهای مجاور یا پیرامونی تفاوت دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] فاصله درخط فاصله ژئوفون تا نقطه انفجار در راستای خط انتشار موج لرزه ای. مقایسه شود با: prependicular offset.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.